نمایی از بالکن: شعرهای تابستان و عشق، واقعاً درباره چیست


Shanee R Banda با موهای بیشتری از او بازگشته است تابستان و عشق سلسله.

عجله صبحگاهی

اتوبوس، کامیون، ماشین های بزرگ و ماشین های کوچک
کامبیس، دوچرخه، اسکوتر و دوچرخه
همه دارند به جایی می روند
این طرف و آن طرف

یک جاده فرعی اینجا، یک انحراف از آنجا
عابران پیاده مثل مورچه بدرقه شدند
هیچ کس آهسته راه نمی رود یا رانندگی نمی کند
همه دیر کردند؟

اورژانس چیست؟
آتش کجاست؟
آیا هیولاهایی در حال شکار هستند؟
کسی میتونه به ما استراحت بده لطفا

اگر در آفریقا عجله نباشد
این چیه
دوشنبه، سه شنبه، هر روز
یک ترن هوایی که هرگز تمام نمی شود

واقعا قضیه چیه؟

این جمعیتی است که با آن احساس راحتی می کنید
همه در گوشی خود هستند
آنها در جهان های کوچک خودشان گم شده بودند
با هم راحت

نامناسب کسانی که شما را می گیرند
اونایی که با آهنگای احمقانه میخونی
با کی میخندی؟
در مشکلات جمعی شما
او به شما نشان داد که آنقدرها هم بد نیست

اینها افرادی هستند که ابتدا به آنها می دوید
با هیجان یا ناامیدی
زیرا حتی اگر جهان در آتش باشد
همه شما بایستید تا با هم باشید

شما بزرگترین طرفداران یکدیگر هستید
از جایگاه ها
خیلی بلند جیغ میزنه
غرق کردن تمام شک و تردید به خود

وقتی با هم هستید
همه شما چهره قدرت را رها کرده اید
شما آنقدر امن هستید که اجازه دهید اشک ها بریزند
و قبول کن که نمی دانی

آنها هم باند هستند
این به شما در پایین ترین سطوح قدرت می دهد
چون ترجیح میدی بمیری
تا هر اتفاقی برایشان بیفتد

وقتی به آنها فکر می کنید
گرما از درون شما را پر می کند
آنها آفتاب شما در یک روز ابری هستند
رگبار باران خفیف در یک بعد از ظهر سوزان

شما می توانید سال ها بدون صحبت بگذرید
اما شما همه چیز را در یک ضربان قلب رها خواهید کرد
فقط برای اینکه با هم باشیم
در یک لحظه کم

آنها افرادی هستند که شما هر روز می بینید
شما را دیوانه می کند
ای کاش هرگز در زندگی خود آنها را ندیده بودید
اما شما نمی توانید بدون آنها زندگی کنید
چون با وجود خودشان
آنها جایگاه ویژه ای در قلب شما دارند

آنها با دیوانگی شما مطابقت دارند
پا به پای جنونت برو
به حماقتت رحم کن
و تمام روز را با تو می گذرانم

آنها جای خوشحالی شما هستند
و تو وطن آنها هستی
زمین محکم شما
و تو، نفس هوای تازه آنها

آنها پیوندهای خونی هستند
و جذابیت طبیعی دارد
آنهایی که هرگز نمی شکنند
زیرا ما برای زندگی در نظر گرفته شده ایم

با من قدم بزن

و بیا با هم گم بشیم
مسیرهای جدید را کشف کنید
مکان ها را کاوش کنید
یکشنبه آهسته

دستم را بگیر
به آنجا اشاره کنید
آنچه را که ندیده ام به من نشان بده
چون داشتم تو چشمات نگاه میکردم

با من برقص
به موسیقی فانتزی
و مرا بچرخان
فقط برای شنیدن خنده ام

اوه، زمان کجا رفت؟
چراغ های بیرونی روشن است
فقط از سعادت به جادو رفت
این واقعیه یا دارم خواب میبینم؟

shaneeblog@ را در Facebook، IG، X و TikTok دنبال کنید

به 792 مشترک دیگر بپیوندید

دیدگاهتان را بنویسید