هزاران نفر عصر چهارشنبه در راهپیمایی «باز پس گرفتن شب» در شهر کلکته هند در اعتراض به تجاوز و قتل یک پزشک کارآموز هفته گذشته شرکت کردند.
این راهپیمایی که عمدتاً توسط زنان رهبری می شد، خواستار اجرای عدالت برای قربانی 31 ساله شد که در کالج پزشکی RG Carr کار می کند. او روز جمعه مورد حمله وحشیانه قرار گرفت و اعتراضات و خشم را در سراسر کشور برانگیخت.
دوالینا بوز، 27 ساله، کارآموز در همان بیمارستان، به بیبیسی گفت که به این اعتراض پیوست، زیرا از آنچه برای شریک زندگیاش اتفاق افتاد احساس غمگینی و عصبانیت میکرد.
اینجا Devlina به قول خودش است.
من هنوز از اتفاقی که برای مقتول افتاده در شوک هستم. شب ها خوابیدن برایم سخت است.
من هنوز به این فکر می کنم که چگونه فقط سه هفته پیش در اتاقی چند متر دورتر از تجاوز و قتل چرت کوتاهی زدم.
آن شب بعد از چند ساعت ایستادن روی پاهایم خسته شده بودم و فقط می خواستم چرت بزنم. اما اتاق قفل نداشت بنابراین نمی توانستم در را ببندم.
من در اتاق تنها بودم و برای لحظه ای نگران امنیت خودم شدم.
اما بعد با خود گفتم که همراهانم نزدیکم هستند و هیچ اتفاق ناخوشایندی در بیمارستان برایم نمیافتد، فکر را از سرم بیرون کردم.
اما الان، چنین احساسی ندارم.
هر بار که در شیفت هستم، متوجه میشوم که از بالای شانهام نگاه میکنم، اتاق را برای چهرهها و صداهای بیحفاظ نگاه میکنم… نمیدانم دنبال چه میگردم، اما همیشه در حاشیه هستم.
اتفاقی که برای او افتاد فراتر از تصور است. چگونه می توان چیزی به این وحشتناک را به یک پزشک کشیک داد؟ آن غیر انسانی؟
پزشکان جان ها را نجات می دهند. آنها شانس دوم – و گاهی اوقات سوم – را برای زندگی به مردم می دهند.
بنابراین دیشب با همه همکارانم به خیابان رفتم. پدر و مادرم نمی خواستند من راهپیمایی کنم زیرا نگران امنیت من بودند.
اما من به آنها گفتم که در عوض مرا تشویق کنند، زیرا زنان حق دارند شب ها به خیابان ها بروند و احساس امنیت کنند.
زنان حق دارند هر کاری که می خواهند، هر کجا که می خواهند، بدون نگرانی در مورد امنیت خود انجام دهند. ما هم مثل بقیه حق شب داریم.
به همین دلیل به اعتراض پیوستم. برای تجلیل از این ایده و وادار کردن مردم به دیدن آن، درک آن و باور به آن.
دیدم افراد زیادی از هر سنی در راهپیمایی شرکت می کنند.
نسلهایی از زنان در خیابانها بودند – مادربزرگها، مادران، دختران – تابلوهایی در دست داشتند، شمع در دست داشتند، برای عدالت و تغییر فریاد میزدند. برخی در سکوت راه می رفتند، شاید غرق در همه چیز.
معلمان و کارکنان بیمارستان من هم برای اعتراض بیرون رفتند.
مردم ساختمان محل زندگی من هم در راهپیمایی که انجمن ما ترتیب داده بود شرکت می کردند.
این اولین بار بود که افرادی را می دیدم که هرگز فکر نمی کردم در راهپیمایی شبانه شرکت کنند.
به نظر من بسیار خاص و بسیار قدرتمند بود.
من با دوست دخترم قدم زدم، و با وجود اینکه فقط در یک راهپیمایی اعتراضی شرکت کردم، احساس کردم با صدها راهپیمایی که به طور همزمان در سراسر ایالت برگزار می شود، ارتباط دارم.
دوستان من از جاهای دیگر ویدیوهای مارس خود را با من به اشتراک گذاشتند. من عکس ها و فیلم هایم را به اشتراک گذاشتم.
در آن چند لحظه، همه ما احساس میکردیم به هم متصل شدهایم – در خشم و میل خود به تغییر متحد شدهایم.
فکر می کنم این حادثه خشم بسیاری را برانگیخت و افراد زیادی را تحت تاثیر قرار داد.
اغلب اوقات در جامعه ما، بسیاری از افراد قربانی را مقصر می دانند. میگن چرا با یه پسر رفتی بیرون؟ یا “چرا اون لباس رو پوشیده بود؟” یا “چرا اون موقع شب بیرون بود؟”
در هر صورت مسئول دانستن زن در قبال اعمال مرد مذموم است. اکنون بسیاری از ما به این فکر می کنیم که مردم چه کسی را مقصر خواهند دانست؟
وقت آن است که ما به عنوان یک جامعه یک قدم به عقب برداریم و این سوال را از خود بپرسیم: تجاوز جنسی تقصیر کیست؟
همانطور که شریل مولن اشاره کرده است
دولینا نمی خواست از تصویر او در این قطعه استفاده شود