دیوید چادی برای حال و آینده زندگی کرد. به نظر می رسید گذشته او تأثیر کمی بر اعمال او داشته است. او که مردی خودساخته بود، با عدم تحصیلات رسمی با استعداد فراوان مقابله کرد.
او در یک زندگی نسبتاً کوتاه زمین های زیادی را پوشاند – یک مرد محلی رنسانس. معاصران او – مطابق با فضای فکری آن زمان – شگفت زده شده بودند که یک فرد می تواند در آن زمان در زمینه های بسیار تقسیم شده علم، هنر و فرهنگ احساس راحتی کند.
دیوید در زندگی خود یک تاجر، هنرمند و دانشمند/کشیش خودآموخته موفق بود که مسیر جدیدی را گشود. او تحقیقات علمی در مورد پژواک یابی خفاش را تامین مالی کرد. او کمکهای کور سونار و نمونههای اولیه برای دزدگیر صوتی ساخت. در زمان مرگ او (51 سالگی) قرار بود کار او در Nature منتشر شود و او به تحقیق در مورد گفتار دلفین ها در فلوریدا کشیده شد.
او به عنوان یک هنرمند، معاصران پیشگام خود را در رودزیای جنوبی (زیمبابوه کنونی) ملاقات کرد. افرادی مانند پترسون از Cyrene، فرانک مک ایون (هر دو چهره های کلیدی در توسعه تاریخ و شناخت هنر بومی آفریقا در غرب)، موری استیت (یک سفالگر مشهور جهان) و دیگران. دوستان او از نظر نژاد، طبقه و مذهب و همچنین دیدگاه ها و نقش ها در سیاست آشفته آن زمان متفاوت بودند. دیوید بهعنوان هنرمندی که از خود سرمایهگذاری میکرد، نیاز چندانی به هنرش نداشت تا کاری جز ارضای نیاز خلاقانهاش انجام دهد. او و رومولو فیورینی (با ارتباط خانوادگی اش با ریخته گری مجسمه سازی فیورینی و کارنی در لندن) اولین ریخته گری موم گمشده را در زیمبابوه انجام دادند. کار دیوید در سنگ مرمر و ترازو او را به تعدادی از کمیسیون های بزرگ هنر معماری عمومی در هراره هدایت کرد.
اطلاعات کمی در مورد زندگی اولیه دیوید چادی وجود دارد. جوانترین خانواده یک خانواده پرجمعیت، که از لیتوانی، لهستان و آلمان بودند، و قبل از سال 1939 با سه خواهر و برادر در آفریقای جنوبی/مرکزی به پایان رسید (بخشهایی از خانواده به نام هود). تقریباً کل خانواده بزرگ زیر دست نازی ها از بین رفتند. تنها چند نخ گرانبها باقی مانده است که به داستان اجداد آنها اشاره می کند.
دیوید به کمربند مسی رودزیای شمالی (زامبیای کنونی) ختم شد، جایی که در یک «هنگ دفاع شخصی اسکاتلندی» نه چندان اسکاتلندی به نواختن بابا مینواخت و در آنجا به عنوان تکنسین لولهکشی در معادن در اعماق زمین کار میکرد. به نظر می رسد که او اوقات بیکاری را در آنجا گذرانده است، همانطور که تعدادی از نقاشی های رنگ روغن از همکارانش که در این اعماق زیاد زحمت کشیدند نشان می دهد. اینجا واقعاً «آفریقای قدیمی» بود – یک میلیون مایل دورتر از امکانات رفاهی معمول و فراتر از هنر و فرهنگ اروپایی. این آثار یکی از اولین شواهد علاقه شخصی او به هنر هستند.
مانند بسیاری از تبار اروپایی، که به طور ناگهانی در معرض نور درخشان آفریقایی و مناظر آفتاب سوخته قرار گرفت، کار او در طول زندگی خود دچار تغییر اساسی در حس رنگ شد. – او سرانجام کام خاموش نوردیک را پشت سر گذاشت و با رنگ های روشن اشباع شده از تأثیرات او را جشن گرفت. در نقاشی، بافت و رنگ جای فرم را گرفتند، اما برخلاف بسیاری از کسانی که این مرحله را پشت سر گذاشتند، او به ایده تک تصویری با حضور نشسته در هنگام اجرا چسبید. به همین ترتیب با مجسمه سازی، کار انتزاعی تر و خاص تر شد. او که بیشتر مسیر را همسرش الن همراهی میکرد، در سال 1961 از زیمبابوه، از طریق هند، ویتنام و از جمله ژاپن (دیدار با شوجی هامادا)، اندونزی، جاوه و سوماترا، یک سفر زمینی طولانی و سخت را انجام داد. برخی از آثار در آن سفر طولانی تولید شد.
منتقدان به نوعی معصومیت در آثار او اشاره کرده اند. مسلما رودزیای استعماری، در روزهای اولیه، که منجر به تولد آن به عنوان کشور مستقل زیمبابوه شد، مکانی بود که در آن زمان «بی گناهی» و «از دست دادن بی گناهی» در هسته اصلی آن قرار داشت. این نمایشگاه درباره یک هنرمند، پدر و مشارکت کننده در تاریخ هنر زیمبابوه است و گالری ملی زیمبابوه از این فرصت استفاده کرده است تا زندگی این استعداد برجسته را جشن بگیرد و در مورد آن تأمل کند.
مرد رنسانس: یک گذشته نگر توسط دیوید چادی در روز پنجشنبه 19 ژوئن 2024 به صورت زنده در گالری ملی زیمبابوه نمایش داده خواهد شد.
بیانیه مطبوعاتی
مربوط
به 792 مشترک دیگر بپیوندید